رسول امین

این وبلاگ برای معرفی شخصیت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم و جشنواره بین المللی رسول مهربانی می باشد.

رسول امین

این وبلاگ برای معرفی شخصیت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم و جشنواره بین المللی رسول مهربانی می باشد.

رسول امین

در طول تاریخ جریان‌های غیر متعالی بسیار کوشیده‌اند تا با اسلام ستیزی و ترویج انسان گرایی و محوریت خواست‌های او حرکت کمالی انسان را متوقف سازند. با ظهور گروه های تکفیری همانند داعش و وهابیون چهره ی بدی از پیامبر اکرم صل الله علیه و آل و سلم به جهانیان نشان داده شده است . برای مقابله با این جریانات جشنواره بین المللی رسول مهربانی شکل گرفت تا چهره واقعی رسول خاتم را به جهانیان بنمایاند . این وبلاگ هم سعی در معرفی چهره واقعی این پیامبر عزیز را خواهد داشت .

فروع دین از دیدگاه قرآن و سنت

جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۶:۴۸ ب.ظ

«و لِلّه‌ علی‌ الناس‌ حِج‌ّ البیت‌ من‌ استطاع‌ الیه‌ سبیلاً»
یعنی‌ برای‌ خدا بر کسانی‌ که‌ مستطیع‌ هستند حج‌ واجب‌ است‌.
«جعل‌ الله الکعبة‌ البیت‌ الحرام‌ قیاماً للناس‌»
یعنی‌ خداوند کعبه‌ را برای‌ قیام‌ مردم‌ قرار داده‌ است‌.


حج‌ فقط‌ یک‌ عمل‌ عبادی‌ نیست‌ بلکه‌ کنگره‌ بزرگ‌ مسلمانان‌ است‌ که‌همه‌ ساله‌ در یک‌ محل‌ معین‌ جمع‌ شده‌ ودر عین‌ عبادتهای‌ فردی‌ به‌ مسائل‌مختلف‌ جهان‌ اسلام‌ آشنا می‌شوند.
در حج‌ امتیازات‌ فردی‌ پنهان‌ می‌شود وهمه‌ در یک‌ لباس‌ ویک‌ هیئت‌بدور از هرگونه‌ زرق‌ وبرق‌ حتی‌ بند کفش‌ وآینه‌ وموی‌ سر وعطر وادکلن‌و...باید به‌ دور خانه‌ خدا بگردند و در خدا فانی‌ شوند.
«حج‌ اواین‌ بار بوسیله‌ حضرت‌ آدم‌(ع‌)و با کمک‌ جبرئیل‌ ساخته‌ شدکه‌ در طوفان‌ نوح‌ خراب‌ شد وحجر الاسود در کوه‌ ابوقبیس‌ ماند تا اینکه‌حضرت‌ ابراهیم‌(ع‌)با کمک‌ فرزندش‌ اسماعیل‌ ذبیح‌ آن‌ را تجدید بنا کرد.»
بعداز تولد اسماعیل‌،ساره‌ عرض‌ کرد که‌ من‌ نمی‌توانم‌ هاجر راصاحب‌ بچه‌ وخودم‌ را محروم‌ ببینم‌. توباید اینهارا از اینجا ببری‌!بوادٍ غیرذی‌ زرع‌ٍ یعنی‌ به‌ سرزمینی‌ بدون‌ حاصل‌.که‌ نه‌ گیاهی‌ باشد نه‌چراگاهی‌.جبرئیل‌ آمد وعرض‌ کرد ای‌ ابراهیم‌!چنان‌ کن‌ که‌ ساره‌می‌گوید.ابراهیم‌ (ع‌) هم‌ هاجر واسماعیل‌ را به‌ مکه‌ بردسپس‌ خودبرگشت‌.چون‌ هاجر واسماعیل‌ در مکه‌ تنها شدند.احساس‌ تشنگی‌کردند.هاجر برای‌ بدست‌ آوردن‌ آب‌ بطرف‌ کوه‌ صفا رفت‌.ولی‌ آبی‌ پیدانکرد.سپس‌ بطرف‌ مروه‌ آمد وآنجاهم‌ چیزی‌ پیدا نکرد.تا هفت‌ با این‌ مسیررا طی‌ کرد تا اینکه‌ اسماعیل‌ از تشنگی‌ پارا بر زمین‌ کوبید.ناگاه‌ چشمه‌ای‌ گوارا از زیرپایش‌جاری‌ شد.

1 - ظاهر شدن‌ چشمه‌ زمزم‌


هاجر آن‌ را با سنگی‌ بست‌ وگفت‌:زمزم‌.یعنی‌ بایست‌.لاجرم‌ آب‌ ایستادواسم‌ آن‌ آب‌ زمزم‌ شد.بعد از مدتی‌ ،ابراهیم‌ (ع‌) تصمیم‌ گرفت‌ به‌ دیدارهاجر واسماعیل‌ بود.با ساره‌ درمیان‌ گذاشت‌.ساره‌ بشرطی‌ قبول‌ نمود که‌ابراهیم‌ (ع‌) از شتر پایین‌ نیاید.ابراهیم‌ (ع‌) قبول‌ نمودوبطرف‌ مکه‌ حرکت‌کرد.وقتی‌ به‌ آنجا رسید،هاجر خیلی‌ خوشحال‌ شدوگفت‌ چرا از شتر پایین‌نمی‌آئی‌؟گفت‌ بامن‌ شرط‌ شده‌ که‌ پایین‌ نیایم‌.بعد از چند ساعت‌ ابراهیم‌(ع‌) روانه‌ شام‌ شد.مدتی‌ گذشت‌ دوباره‌ ابراهیم‌(ع‌)بدیدارزن‌ وفرزندش‌آمد.اسماعیل‌ سیزده‌ ساله‌ به‌ شکار رفته‌ بود.ابراهیم‌ (ع‌) سر راه‌ او نشست‌ وهنگامیکه‌ اسماعیل‌ چون‌ ماه‌ شب‌ چهارده‌ پدیدار شد ابراهیم‌ (ع‌) در دلش‌احساس‌ محبت‌ زیادی‌ به‌ او نمود.وقتی‌ شب‌ هشتم‌ ذی‌ حجه‌ شد،درخواب‌ به‌ ابراهیم‌ (ع‌) امر شد که‌ باید اسماعیل‌ را ذبح‌ نمائی‌.تا سه‌ شب‌ این‌امر به‌ او شد.روز دهم‌ به‌ هاجر گفت‌ که‌ لباس‌ خوبی‌ برای‌ اسماعیل‌ بیاور .که‌می‌خواهم‌ اورا به‌ مهمانی‌ دوست‌ ببرم‌.سپس‌ کارد وریسمان‌ هم‌ برداشت‌وباتفاق‌ اسماعیل‌ به‌ طرف‌ منا روانه‌ شد.شیطان‌ به‌ شکل‌ پیرمردی‌ نزد هاجررفت‌ وگفت‌ ابراهیم‌ (ع‌) پسرت‌ را کجابرد؟گفت‌ به‌ مهمانی‌ دوست‌.گفت‌ نه‌بلکه‌ چون‌ ساره‌ فرزندی‌ ندارد ابراهیم‌ (ع‌) را وادار کرده‌ تا فرزند شمارابکشد.هاجر فهمید که‌ این‌ شیطان‌ است‌،چند تا سنگ‌ بطرفش‌ پرتاب‌نمود.شیطان‌ نزد اسماعیل‌ رفت‌ وگفت‌ پدرت‌ تورا کجا می‌برد؟گفت‌ به‌مهمانی‌ دوست‌.گفت‌ اشتباه‌ می‌کنی‌ بلکه‌ تورا برای‌ قربانی‌ کردن‌می‌برد.اسماعیل‌ فهمید که‌ او شیطان‌ است‌ اورا با چند سنگ‌ دورنمود.شیطان‌ سر راه‌ ابراهیم‌ (ع‌) گرفت‌ وگفت‌ ای‌ ابراهیم‌!این‌ پسر توست‌نکند اورا از دست‌ بدهی‌؟ابراهیم‌ (ع‌) متوجه‌ شد که‌ شیطان‌ است‌ چندتاسنگ‌ بطرف‌ او پرتاب‌ نمود.که‌ این‌ سه‌ محل‌ بعنوان‌ رمی‌ جمرات‌ محل‌سنگ‌ انداختن‌ حاجیان‌ است‌.هیچ‌ چیزی‌ نتوانست‌ مانع‌ کار ابراهیم‌ (ع‌)شود.

2 - قربانی‌ کردن‌ اسماعیل‌


او به‌ پسرش‌ گفت‌ ای‌ فرزندم‌!چون‌ خدا دستور داده‌ است‌ من‌ تورا در راه‌ اوقربانی‌ می‌کنم‌.سپس‌ در محل‌ مِناپوستی‌ را زیر اسماعیل‌ انداخت‌وفرمودفرزندم‌ وصیت‌ خود را بکن‌.گفت‌ پدرجان‌ سه‌ وصیت‌ دارم‌.اول‌اینکه‌ چشمان‌ مرا ببندی‌ مبادا مهر پدری‌ مانع‌ اجرای‌ امر خدا بشود.دوم‌آنکه‌ دست‌ وپای‌ مرا ببندی‌ مبادامن‌ در خون‌ خود دست‌ وپا بزنم‌ ولباس‌شمارا آلوده‌ نمایم‌.سوم‌ اینکه‌ امشب‌ جسد مرا به‌ خانه‌ نبری‌ که‌ کسی‌ نیست‌مادرم‌ را تسلی‌ دهد.ابراهیم‌ (ع‌) وصیتهای‌ فرزندش‌ را انجام‌ داد.چشمان‌ اورا بست‌.دست‌ وپایش‌ را محکم‌ بست‌.آن‌ وقت‌ کارد بر گلوی‌ او کشید.ولی‌دید کارد نمی‌برد.هفت‌ مرتبه‌ کشید ولی‌ اثر نکرد.آنگاه‌ ابراهیم‌ (ع‌) عصبانی‌شد وکارد را بر سنگ‌ زد.سنگ‌ دوقطعه‌ شد.ابراهیم‌ (ع‌) گفت‌ ای‌ کارد!گلوی‌پسرم‌ از این‌ سنگ‌ سخت‌ تراست‌؟کارد به‌ زبان‌ درآمد که‌ :الخلیل‌ یامرنی‌والجلیل‌ ینهانی‌.خلیل‌ الله بمن‌ امر بریدن‌ می‌کند ولی‌ خداوند جلیل‌ مرانهی‌ می‌نماید.ومی‌ فرمایدنبُر.گفتة‌ خدا مقدم‌ است‌.آنگاه‌ جبرئیل‌ گوسفندی‌آورد وگفت‌ ای‌ ابراهیم‌!خدایت‌ سلام‌ می‌رساند و قربانی‌ تورا قبول‌ نموده‌است‌ومی‌ فرماید این‌ گوسفند را بجای‌ اسماعیل‌ ذبح‌ نما.ابراهیم‌ (ع‌)گوسفند را ذبح‌ کرد واین‌ روز عید قربان‌ شد.هاجر دم‌ در منتظر مراجعت‌شوهر وفرزندش‌ بود.وقتی‌ آنهارا دید که‌ می‌آیند خیلی‌ خوشحال‌ شد.وقتی‌نزدیک‌ شدند اثر خراشی‌ را بر گلوی‌ اسماعیل‌ دید.پرسید این‌چیست‌؟اسماعیل‌ گفت‌ ای‌ مادر نزدیک‌ بود که‌ به‌ مصیبت‌ من‌ زنها اطراف‌تورا گرفته‌ باشند.هاجر به‌ گریه‌ افتاد وبه‌ روایتی‌ غش‌ کرد وبعد از این‌بیمارشد وبه‌ همان‌ از دنیا رفت‌.»
«گویند حجر الاسود در ابتدا ملکی‌ بود که‌ در عالم‌ ذر شاهد بر عهدالهی‌ مخلوقات‌ با خدا بود.وقتی‌ آدم‌ به‌ زمین‌ هبوط‌ نمود،بصورت‌ سنگی‌سفید شد ودر کعبه‌ نصب‌ گردید.سپس‌ دست‌ مشرکین‌ بر آن‌ رسید وسیاه‌شد.»
امام‌ صادق‌(ع‌):هرکه‌ با از حج‌ آمده‌ دست‌ بدهد گویا به‌ حجر الاسوددست‌ زده‌ است‌»
گفته‌ شده‌ که‌ حضرت‌ موسی‌(ع‌)با هفتاد پیامبر حج‌ کرد و این‌ چنین‌لبیک‌ می‌گفت‌:لبیک‌ عبدک‌ ابن‌ عبدک‌
«رسولخدا(ص‌):مسافرت‌ کنید تا سلامت‌ باشید،تلاش‌ کنید تا منفعت‌ یابیدوحج‌ کنید تا بی‌ نیاز شوید.»
(واَذان‌ٌ مِن‌ الله و رسوله‌ الی‌ الناس‌ یوم‌ الحج‌ّ الاکبر اِن‌َّ الله بری‌ءٌ من‌المشرکین‌ ورسوله‌)توبه‌ 3
اعلامی‌ از طرف‌ خدا ورسول‌ در روز حج‌ عظیم‌ است‌ که‌ خدا ورسول‌ ازمشرکین‌ بیزار هستند.
«واذ بوأنا لابراهیم‌ مکان‌ البیت‌ اَن‌ لاتشرک‌ بی‌ شیئاً وطهّر بیتی‌للطائفین‌ و القائمین‌ والرکّع‌ السجود.»حج‌26 زمانی‌ که‌ جای‌ خانه‌ رابرایت‌ ساختیم‌ که‌ چیزی‌ را شریک‌ من‌ نگیر وخانه‌ام‌ را برای‌ طواف‌ کنندگان‌و نمازگزاران‌ ورکوع‌ وسجودکنندگاه‌ پاک‌ نما.
جبرئیل‌ نازل‌ شد ومحلی‌ را که‌ آدم‌(ع‌)برای‌ کعبه‌ بنا کرده‌ بود به‌ ابراهیم‌ (ع‌)نشان‌ داد.ابراهیم‌ (ع‌) واسماعیل‌ خاکهارا کنار زدوند ومحل‌ کعبه‌ را پیدانمودند.وشروع‌ به‌ تجدید بناء کعبه‌ نمودند.وقتی‌ ساختمان‌ کعبه‌ تمام‌شد،ابراهیم‌ (ع‌) دعا کرد:واذقال‌ ابراهیم‌ رب‌ّ اجعل‌ هذا البلد آمناًواجنُبنی‌ وبنی‌ اَن‌ نعبد الاصنام‌»ابراهیم‌ 35
ابراهیم‌ (ع‌) گفت‌ خدایا این‌ محل‌ را امن‌ قرار بده‌ ومن‌ وفرزندانم‌ را ازپرستش‌ بتها دور نگه‌ دارد.
«سیده‌ نفیسه‌،عروس‌ امام‌ صادق‌ (ع‌)بود.او روزها را روزه‌ وشبها را به‌عبادت‌ بسر می‌برد.وسی‌ مرتبه‌ به‌ حج‌ رفت‌.وبیشترش‌ را پیاده‌ طی‌ کرد وسخت‌ گریه‌ می‌کرد و به‌ پرده‌های‌ کعبه‌ می‌آویخت‌ ومی‌ گفت‌:الهی‌ وسیدی‌ و مولای‌!متعنی‌ وفرحنی‌ برضاک‌ عنّی‌. یعنی‌ خدایا با راضی‌شدن‌ از من‌،مرا خوشحال‌ نما.
امام‌ صادق‌(ع‌)فرمود:هر که‌ چهار حج‌ بجا آورد،هر گز فشار قبر نبیند!وچون‌ بمیرد،خداوند حجهای‌ اورادر قبر مجسم‌ کند که‌ تا روز قیامت‌،نماز می‌ خوانند وثواب‌ آن‌ نمازها برای‌ او باشد.

3 - سه‌ روایت‌ مهم‌ از امام‌ صادق‌(ع‌)


کسیکه‌ پول‌ دارد ولی‌ به‌ حج‌ نمی‌ رود،روزقیامت‌،کور محشور می‌ شود.
رسول‌ خدا(ص‌)فرمود:دیشب‌ عجایبی‌ را در خواب‌ دیدم‌!از جمله‌
دیدم‌ مردی‌ از امّت‌ مرا خواستند7عذاب‌ کنند ولی‌ وضوءآمد ومانع‌عذابش‌ شد!دیدم‌ شیاطین‌،مردی‌ از امّت‌ مرا دچار وحشت‌ کردند ولی‌ ذکر خداآمد واورا نجات‌ داد!دیدم‌ مردی‌ از امتّم‌ را که‌ مأمورین‌ عذاب‌ به‌سراغش‌ امدند ولی‌ نمازآمد ومانع‌ شد!دیدم‌ مردی‌ از امتّم‌ دچار تشنگی‌وعطش‌ بود وهرگاه‌ می‌ خواستآب‌ بنوشد،مانع‌ می‌ شدند ولی‌روزة‌رمضان‌ آمد واورا سیراب‌ کرد!دیدم‌ مردی‌ از امتّم‌ را که‌ می‌خواست‌یه‌ گروه‌ پیامبران‌،که‌ حلقه‌ وار نشست‌ بودند،بپیوندد،ولینمی‌گذاشتند.اماغسل‌ جنابتآمد ودست‌ اورا گرفت‌ ودر کنارم‌ نشاند!دیدم‌مردی‌ از امتم‌را که‌ مقابل‌ وپشت‌ سر وسمت‌ راست‌ و چپ‌ و پائینش‌ ،تاریک‌ است‌ و او در تاریکی‌ واقع‌ شده‌ بود.ولی‌ حج‌ وعمره‌ آمد واورا ازتاریکی‌ در آوردو وارد نور کرد!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌،با مؤمنین‌ صحبت‌ می‌کرد .ولی‌ آنها با او حرف‌ نمی‌ زدندأناگاه‌ صلة‌ رحم‌ آمد وگفت‌: ای‌ مؤمنین‌!با او سخن‌ بگودید که‌ او صلة‌ رحم‌ می‌ نمود.آنها با او سخن‌ گفتندوبا او دست‌ دادند!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌ را که‌ دست‌ وصورت‌ خود را از آتش‌دور می‌ کرد.تا اینکه‌ صدقه‌ آمد وسایه‌ بر سرش‌ وپرده‌ بر صورتش‌شد!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌ را که‌ زبانة‌ آتش‌ از هر طرف‌،اورا گرفته‌ بود.ولی‌ امربمعروف‌ ونهی‌ از منکر آمدند واورا خلاص‌ کردند با ملائکة‌ رحمت‌ قراردادند!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌ را که‌ نشسته‌ بود وبین‌ او ورحمت‌ الهی‌ ،مانع‌ قرارداشت‌.ولی‌ خوش‌ اخلاقیش‌ آمد ودست‌ اورا گرفت‌ و وارد رحمت‌ الهی‌نمود!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌ را که‌ نامة‌ عملش‌ به‌ دست‌ چپ‌ بود.ولی‌ خوف‌او از خدا آمد ونامة‌ عملش‌ را بدست‌ راستش‌ داد!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌ را که‌بر لبة‌ جهنم‌ ایستاده‌ بود. ولی‌ امیدش‌ به‌ خداآمد واورا نجات‌ داد!دیدم‌مردی‌ از امتم‌ در آتش‌ افتاد ولی‌ اشکهایی‌ که‌ از ترس‌ خدا ریخته‌ بودآمد واورا از آتش‌ در آورد!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌ بر پل‌ صراط‌ می‌لرزید.ولیحسن‌ ظنش‌ به‌ خدا آمد ولرزشش‌ بر طرف‌ شد و از صراط‌ عبورکرد!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌ بر صراط‌ است‌ وگاهی‌ بر سین‌ اش‌ وگاهی‌ بر دست‌وپایش‌ می‌ رود وگاهی‌ معلق‌ می‌ شود. ولی‌ صلوات‌ او بر مت‌ آمد واورا برپایش‌ ایستاند واز صراط‌ عبورش‌ داد!دیدم‌ مردی‌ از امتم‌ بر در بهشت‌ است‌ولی‌ در بهشت‌ بسته‌ بود.تا اینکه‌ شهادت‌ لا اله‌ الاّ اللّه‌ آمد ودرها را بازکردند واو وارد بهشت‌ شد!

موهای منا
امام‌ صادق‌(ع‌):وقتی‌ مؤمنی‌ در مراسم‌ حج‌ در مِنی‌' موهای‌ خود راکوتاه‌نمود،وآنهارا در زمین‌ دفن‌ کرد،روزقیامت‌ همین‌ موهادرحالیکه‌ از طرف‌صاحب‌ خود لبیک‌ می‌ گوید،می‌ آیند.

پادشاه عربستان
آمده‌ است‌ که‌: پاد شاه‌ عربستان‌ به‌ ایران‌ آمد وبرای‌ آیة‌ الّه‌ بروجردی‌هدایایی‌ فرستاد«البته‌ ایشان‌ جزقرآنها ومقداری‌ از پردة‌ کعبه‌،مابقی‌ را ردکردند)ودر ضمن‌،درخواست‌ ملاقات‌ با ایشان‌ را کرد ولی‌ آیة‌ اللّه‌ بروجردی‌پاسخ‌ رد دادند.ودربارة‌ علّت‌ این‌ امر فرمود:این‌ شخص‌ اگر قم‌ بیاید وبه‌زیارت‌ حضرت‌ معصومه‌(س‌)نرود،توهین‌ به‌ آن‌ حضرت‌ خواهد بود ومن‌چنین‌ امری‌ را به‌ هیچ‌ وجه‌،تحمّل‌ نمی‌ کنم‌.
یکوقتی‌،هیئتی‌ به‌ سرپرستی‌ یکی‌ از علماء سعودی‌ بخدمت‌ ایشان‌ آمدندوهدایائی‌ از قبیل‌ یک‌ دست‌ لباس‌ویک‌ جلد کلام‌ اللّه‌ مجید و...از طرف‌حکومت‌ آن‌ کشور برای‌ ایشان‌ آورده‌ بودند که‌ آن‌ مرحوم‌،هدایا را بجزقرآن‌،قبول‌ نفرمودند.در ضمن‌ گفتگوی‌ این‌ هیئت‌ با حضرت‌ آیة‌ اللّه‌ بروجردی‌،عالمی‌ که‌ عهده‌دار سرپرستی‌ هیئت‌ بود به‌ آیة‌ اللّه‌ بروجردی‌ گفت‌:شما شیعیان‌،چرا درمسألة‌ کیفیت‌ حج‌ با ما اینقدر فرق‌ دارید که‌ عمره‌ شما از حج‌ جداست‌؟اول‌عمره‌ را بجا می‌آورید وبعد از انجام‌ آن‌،از احرام‌ بیرون‌ می‌آیید واز آن‌پس‌،برای‌ حج‌ احرام‌ می‌بندید،ولی‌ ما با یک‌ احرام‌،حج‌ وعمره‌ را بجامی‌آوریم‌.این‌ چه‌ اختلافی‌ است‌ که‌ بین‌ ما وشما وجود دارد با اینکه‌ هردوگروه‌،مسلمانیم‌؟
حضرت‌ آیة‌ اللّه‌ بروجردی‌ فرمودند:ما همانگونه‌ که‌ حضرت‌ رسول‌اکرم‌(ص‌)عمره‌ وحج‌ را بجا می‌آورد،بجا می‌آوریم‌.این‌ شما هستید که‌طریقة‌ پیامبر(ص‌)را مراعات‌ نمی‌کنید.شما برای‌ روشن‌ شدن‌ مطلب‌ به‌سنن‌ ابی‌ داوود ج‌2ص‌182 باب‌ حجة‌ النبی‌(ص‌)که‌ سند حدیث‌ هم‌ ازطریق‌ شما صحیح‌ است‌،مراجعه‌ کنید تا معلوم‌ شود که‌ حج‌ ما یا حج‌ شمامطابق‌ سیرة‌ پیغمبر است‌.

4 - زنی‌ که‌ بیست‌ سال‌ با قرآن‌ حرف‌ می‌زد!


راوی‌ می‌گوید در راه‌ حج‌، زنی‌ را دیدم‌ که‌ تنها سفر می‌کرد، از او پرسیدم‌توکیستی‌؟ گفت‌: «وَ قُل‌ْ سَلا'م‌ٌ فَسَوْف‌َ تَعْلَمُون‌» یعنی‌: بگو سلام‌ بعدمی‌دانی‌. من‌ به‌ او سلام‌ کردم‌ و گفتم‌: اینجا چه‌ می‌کنی‌؟ گفت‌: «مَن‌ْ یَهْدِی‌اللّه‌ فَلا' مُضِل‌َّ لَه‌» یعنی‌ هرکه‌ را خدا هدایت‌ کند، گمراه‌ نمی‌شود. گفتم‌:آدمی‌ یا جنّی‌؟ گفت‌: «ی'ابَنی‌ آدَم‌َ خُذُوا زینَتَکُم‌» یعنی‌ ای‌ فرزندان‌ آدم‌! خودرا زینت‌ دهید. گفتم‌: از کجا آمده‌ای‌؟ گفت‌: «یُنادَون‌َ مِن‌ْ مَکان‌ٍ بَعید» یعنی‌از راه‌ دور صدا می‌کنند. گفتم‌: به‌ کجا می‌روی‌؟ گفت‌: «وَلِلّه‌ِ عَلَی‌ النّاس‌ِحِج‌ُّ الْبَیْت‌» یعنی‌ خدا حج‌ّ را بر مردم‌ واجب‌ کرده‌ است‌. گفتم‌: چه‌ وقت‌ ازقافله‌ عقب‌ ماندی‌؟ گفت‌: «وَ لَقَد خَلَقْنَا السَّمو'ات‌ِ وَ الاَرْض‌ فی‌ سِتَّة‌ِ اَیّام‌».یعنی‌ ما آسمانها و زمین‌ را در شش‌ روز خلق‌ کردیم‌. گفتم‌: غذا میل‌ داری‌؟گفت‌: «وَ ما جَعَلْناهُم‌ جَسَداً لا' یَأکُلُون‌َ الطَّعام‌» یعنی‌: ما انسان‌ را جسمی‌بدون‌ نیاز به‌ غذا قرار ندادیم‌. غذا به‌ او دادم‌ و گفتم‌: تندتر بیا! گفت‌: «لا'یُکَلِّف‌ُ اللّه‌ُ نَفْساً اِلاّ' وُسْعَها» یعنی‌ خدا تکلیفی‌ فوق‌ طاقت‌ انسان‌ نمی‌کند.گفتم‌ پشت‌ سر من‌ سوار شو! گفت‌: «لَوکان‌َ فیهِم'ا آلِهَة‌ اِلاَّ اللّه‌ لَفَسَدَتا» یعنی‌:اگر در آسمانها و زمینها خدایانی‌ غیر از خدای‌ واحد بود، آسمان‌ و زمین‌از بین‌ می‌رفتند. پیاده‌ شدم‌ تا او سوار شود، وقتی‌ سوار شد گفت‌: «سُبْحان‌َالَّذی‌ سَخَّرَلَناهذا» یعنی‌ منزّه‌ است‌ خدایی‌ که‌ این‌ را به‌ تسخیر ما در آورد.وقتی‌ به‌ قافله‌ رسیدیم‌، گفتم‌: در این‌ کاروان‌، قوم‌ و خویشی‌ داری‌؟ گفت‌: «یاد'اوُد اءنّا جَعَلْناک‌َ خَلیفَة‌ً فِی‌ الاَرْض‌» «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاّ' رَسُول‌» «یا یَحْیی‌' خُذِالْکِتاب‌ بِقُوَّة‌» «یامُوسی‌' اءنّی‌ اَنَا اللّه‌» من‌ صدا زدم‌: آی‌ داود! ای‌ محمّد! ای‌یحیی‌! ای‌ موسی‌! ناگاه‌ چهار جوان‌ از قافله‌ بطرف‌ ما آمدند. از آن‌ زن‌پرسیدم‌: اینها کیستند؟ گفت‌:«اَلْمال‌ُوَ الْبَنُون‌ زینَة‌ُ الْحَیوة‌ِ الدُّنْیا» یعنی‌: مال‌و فرزند زینت‌ زندگی‌ دنیا هستند. وقتی‌ آنها رسیدند، به‌ آنها گفت‌: «یا اَبَت‌ِاسْتَأجِرْه‌ُ اِن‌َّ خَیْرَ مَن‌ْ اسْتَأجَرْت‌َ الْقَوِی‌ُّ الاَمین‌» یعنی‌ ای‌ پدر این‌ را اجیر کن‌که‌ قوی‌ و امین‌ است‌. آنها مقداری‌ بمن‌ پول‌ دادند. باز گفت‌: «وَ اللّه‌ُ یُضاعِف‌ُلِمَن‌ یَشاء» یعنی‌: خدا به‌ هر که‌ بخواهد مضاعف‌ می‌دهد. آنها مقداردیگری‌ پول‌ دادند.
به‌ آنها گفتم‌: این‌ زن‌ کیست‌؟ گفتند: این‌ مادر ما فضّه‌، کنیز حضرت‌فاطمه‌3 است‌ که‌ بیست‌ سال‌ است‌ جز با قرآن‌ حرف‌ نمی‌زند.»

5 - خطبة‌ حضرت‌ فاطمه‌(س‌)


حضرت‌ فاطمه‌(س‌):«خداوند،ایمان‌ را وسیلة‌ تطهیر از شرک‌ و نماز را برای‌جلوگیری‌ از تکبر و زکات‌ را وسیلة‌ تزکیة‌ نفس‌ وزیادی‌ روزی‌ ،وحج‌ راوسیله‌ای‌ برای‌ استوار ساختن‌ بنیان‌ دین‌،و عدالت‌ را سببی‌ برای‌ انتظام‌ ونزدیکی‌ دلها، و اطاعت‌ وپیروی‌ از ما خاندان‌ را وسیلة‌ انتظام‌ ملت‌،وجهاد راوسیله‌ای‌ برای‌ عزّت‌ و سربلندی‌ اسلام‌،وصبر وبردباری‌ را مایة‌ اسحقاق‌پاداش‌،وامربمعروف‌ را برای‌ مصلحت‌ حال‌ عموم‌، ونیکی‌ به‌ پدر ومادر راسپری‌ در مقابل‌ عذاب‌ الهی‌ قرار داد.
صلة‌ رحم‌ را وسیلة‌ به‌ تأخیر انداختن‌ عمر و تکثیر نفوس‌گردانید. و قصاص‌را مقرر فرمود تا خون‌ مردم‌ محفوظ‌ بماند.وفاء به‌ نذر را از وسایل‌ آمرزش‌قرار داد،وبه‌ منظور جلوگیری‌ از کم‌ فروشی‌،دستور داد تا پیمانه‌ را کامل‌دهند واز شراب‌ خواری‌ منع‌ فرمود،تا از پلیدی‌ جلوگیری‌ نماید.بندگان‌ رادستور داد تا به‌ زنان‌،نسبت‌ زنا ندهند تا گرفتار لعن‌ الهی‌ نشوند وبه‌ ترک‌دزدی‌ دستور داد تا عفت‌ نفس‌ داشته‌ باشند وبه‌ حرمت‌ شرک‌ دستور داد تااخلاص‌ داشته‌ باشند.»

6 - کمک‌ به‌ سیده‌


گویند عبدالله مبارک‌ پنجاه‌ بار وبقول‌ علامه‌ مجلسی‌ بیست‌ وپنج‌ بار به‌ مکه‌ رفت‌.در سفر آخر دید که‌ دراطراف‌ شهری‌ دید که‌ زن‌ سیده‌ای‌ مرغ‌مرده‌ای‌ رامی‌ برد.عبدالله به‌ این‌ زن‌ گفت‌ خوردن‌ این‌ مرغ‌ مرده‌ حرام‌است‌!زن‌ گفت‌ چه‌ کنم‌ که‌ چند فرزند یتیم‌ وگرسنه‌ دارم‌.این‌ را می‌برم‌ تا برای‌آنهاغذائی‌ درست‌ نمایم‌.عبدالله تکانی‌ خورد وعقلش‌ به‌ او گفت‌ که‌ دراین‌حال‌ مکه‌ رفتن‌ نمی‌ارزد.لذا پول‌ حج‌ را به‌ زن‌ سیده‌ دادوبرگشت‌.دوستانش‌به‌ حج‌ رفتند وبرگشتند وگفتند ای‌ عبدالله!تورا درحال‌ طواف‌ دیدیم‌.سپس‌عبدالله،رسولخدا(ص‌)را درخواب‌ دید که‌ فرمود به‌ عوض‌ کمکی‌ که‌ به‌اولاد من‌ کردی‌ از خداخواستم‌ فرشته‌ای‌ را به‌ شکل‌ شما خلق‌ کرده‌وهرساله‌ به‌ نیابت‌ از تو اعمال‌ حج‌ را انجام‌ دهد.

7 - فقط‌ در پنج‌ چیز ولیمه‌ است‌!


رسول خدا فرمود: «ولیمه‌ دادن‌ فقط‌ در پنج‌ چیزاست‌:عروسی‌،ختنه‌ ،خرید خانه‌،سفرحج‌ وتولد فرزند.»

8 - باقرالعلوم‌


به‌ حضرت‌ شکافندة‌ علم‌ می‌ گفتند زیرا بعد ازرحلت‌ رسو خدا(ص‌)، اهل‌بیت‌ (ع‌) در انزوا بودند ومردم‌ آنقدر از علوم‌ اسلامی‌ بی‌ اطلاع‌ بودند که‌حتی‌ مناسک‌ حج‌ را بطور صحیح‌ بلد نبودند.امام‌ در زمان‌ امام‌ باقر(ع‌) این‌فرصت‌ پیش‌ آمد وحضرن‌ حوزه‌ علمی‌ را افتتاح‌ کردند وتوانستند که‌ چشمة‌علم‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) را باز کنند وبشکافند تا اینکه‌ بعد از او امام‌صادق‌(ع‌)بطور کامل‌ دانشگاه‌ جعفری‌ را پایه‌ گذاری‌ کردند.
اعمال‌ عمره‌ وحج‌:عمره‌ داراب‌ اعمال‌ زیر است‌:احرام‌ -ئطواف‌ - سعی‌ -تقصیر - طواف‌ النساء
و حج‌ تمتع‌ دارای‌ اعمال‌ زیر است‌:احرام‌ - وقوف‌ به‌ عرفه‌ - مشعر - مِنی‌'-طواف‌ - سعی‌ - طواف‌ النساء - مبیت‌ در مِنی‌'

9 - ندای‌ شیطان‌


ابراهیم‌ (ع‌) بالای‌ کوه‌ ابوقبیس‌ رفت‌ وصدازد:هلم‌ّ الی‌ الحج‌.یک‌ عده‌لبیک‌ گفتند.جبرئیل‌ نیز ندا کرد.هلم‌ّ الی‌ الحج‌. باز یک‌ عده‌ جواب‌دادند.شیطان‌ هم‌ ندا کرد هلم‌ّ الی‌ الحج‌.یک‌ عده‌ هم‌ به‌ شیطان‌ لبیک‌گفتند.آنها که‌ به‌ ابراهیم‌ (ع‌) لبیک‌ گفتند موقع‌ مراجعت‌ از حج‌ خوب‌می‌شوند ودیگر واجبات‌ راترک‌ نمی‌کنند وحرام‌ را ترک‌ می‌نمایند.آنها که‌ به‌جبرئیل‌ لبیک‌ گفتند کسانی‌ هستند که‌ می‌روند ولی‌ برنمی‌ گردند وبسیارخوش‌ سعادت‌ هستند.امّا آنها که‌به‌ شیطان‌ لبیک‌ گفتند،وقتی‌ از حج‌ برمی‌گردند ،لاابالی‌ وبی‌ دین‌ می‌شوند!

منبع : http://www.alhassanain.com/

  • م.س خطیبی

نظرات  (۱)

در حج‌ امتیازات‌ فردی‌ پنهان‌ می‌شود وهمه‌ در یک‌ لباس‌ ویک‌ هیئت‌بدور از هرگونه‌ زرق‌ وبرق‌ حتی‌ بند کفش‌ وآینه‌ وموی‌ سر وعطر وادکلن‌و...باید به‌ دور خانه‌ خدا بگردند و در خدا فانی‌ شوند.
پاسخ:
تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی